شهید پهلو شکستهای که به آروزیش رسید
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۰۲۲۶۸
ایسنا/قم محمدحسین ۱۳ روز در منطقه حضور داشت و درنهایت از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش دشمن قرار گرفته و به شهادت میرسد. او با عنایت خدا و لطف خانم حضرت زهرا(س) همان طور که دوست داشت از ناحیه پهلو مجروح شد و به شهادت رسید.
محمدحسین سراجی، شهید مدافع حرم ششم دی ماه سال ۱۳۵۹ در یک خانواده مذهبی در قم به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدرش افتخار جانبازی در جنگ را داشت و سالها طعم تلخ اسیری در زندانهای رژیم بعث را هم چشیده بود. عشق به آرمانهای انقلاب اسلامی باعث شد محمدحسین از همان ابتدای جوانی لباس سبز پاسداری بر تن کند. او در سال ۱۳۸۱ وارد سپاه شد و خدمتش را در لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) قم آغاز کرد.
پیش از ورود به سپاه نیز سوابق زیادی در بسیج داشت. پنج سال بعد، یعنی سال ۱۳۸۶ آغاز زندگی مشترکش را با یک مراسم ساده و سنتی جشن گرفت و از آن روز عاشقانهاش را کنار همسرش کلید زد. شهید و همسرش از کودکی هم محله و با خانواده یکدیگر آشنا بودند. آن زمان محمدحسین دانشجو و عضو فعال بسیج بود. او شغلی نداشت، اما دلش از ایمان به خداوند سرشار بود. همسرش درباره آن روزها میگوید: «من هشت سال در کنار محمدحسین زندگی کردم. او همه زندگی و دارایی من بود. حاصل زندگیمان دو فرزند پسر به نامهای «امیرعلی» متولد ۱۳۸۹ و امیرمحمد متولد ۱۳۹۳ است؛ محمدحسین مرد بسیار مهربان، مظلوم، با وقار، متین، خوش اخلاق و مهماننوازی بود. بسیار دوست داشت که پسرهایمان ادامه تحصیل بدهند. به من هم سفارش میکرد که همواره زیارت عاشورا بخوانم، حتی روزی یک مرتبه.»
شهید چون همسرش سادات بود، احترام ویژهای برای او قائل بود، شهید محمدحسین سراجی فردی کمحرف بود. یکی از دوستانش تعریف میکند به محمدحسین گفتم حرفی بزن چرا ساکتی؟ گفت: «اگر میخواهی خدا به تو نگاه کند باید کم صحبت کنی.»
شهید سراجی رابطه بسیار صمیمی و خوبی با پدر و مادر و خانوداده خود داشت؛ در زمان شهادت فرزند بزرگشان ۶ ساله و فرزند کوچکشان یکساله بودند، با تمام مشغلههایی که داشتند وقت زیادی را با آنها میگذراند و فرزندانمان با آنها رفیق بودند و زیاد به تفریح میرفتند.
همسر ایشان بیان میکند او بسیار از شهادت و رفتن صحبت میکرد و میگفت: «من خیلی زود میروم. خیلی در این دنیا نمیمانم. دائم از شهادت صحبت میکرد و میگفت دعا کن شهید شوم، من هم میخندیدم. میگفتم که شکرخدا ما در جنگ نیستیم. آخر چطور میخواهی شهید شوی. میگفت تو دعا کن من شهید میشوم.»
ایشان خادمان مسجد مقدس جمکران بودند و همیشه دقیقاً سر زمانی که باید به خادمی در جمکران بروند در مسجد حاضر میشدند و تا پایان ساعت شیفت خود در جمکران بودند به علاوه جمعهها نیز خارج از شیفتشان به جمکران میرفتند.
محمدحسین از همان آغاز درگیریها در سوریه، عزمش را برای حضور در این کشور و پیوستن به صف مدافعان حرم جزم کرده بود. بعد از پیگیریهای زیاد، اواخر آذرماه ۱۳۹۴ از طریق لشکر علی بن ابی طالب(ع) شهر مقدس قم داوطلبانه راهی سوریه شد، درحالی که پنج سال پیش به جمع سبزپوشان سپاه پاسداران پیوسته بود.
این اولین باری بود که محمدحسین به سوریه میرفت. همسرش از آن روزهای به یاد ماندنی میگوید: «وقت رفتن رو به من کرد و گفت: زهرا، برایم دعا کن شهید شوم. گفتم: محمدحسین، دلم برایت تنگ میشود. گفت: عیبی ندارد، فدای دل زینب(س)، بچهها هم که حال و هوای خودشان را داشتند. امیرمحمد، پسرکوچکم خیلی متوجه نبود، اما امیرعلی، پسر بزرگم میگفت بابا نرو. پدرش هم میگفت: «زود میآیم پیشت بابایی». آخرین لحظات جدایی ما از محمدحسین ساعت ۳ صبح بود. خودم ساکش را بستم و از زیر قرآن ردش کردم و آب پشت سرش ریختم و رفت. در آن لحظات، دیدم که جانم میرود.»
محمدحسین در سوریه از نیروهای خط شکن عملیات بود و برای همین نامش ۱۳ بهمن سال ۱۳۹۴ در فهرست اولین شهدای عملیات آزادسازی شهرکهای «نبل و الزهرا» ثبت شد.
محمدحسین ۱۳ روز در منطقه حضور داشت و درنهایت از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش دشمن قرار گرفته و به شهادت میرسد. او با عنایت خدا و لطف خانم حضرت زهرا(س) همان طور که دوست داشت، مجروح و شهید میشود. پیکرش توسط یکی از دوستانش به نام «حسین رضایی» که ایشان هم بعدها به شهادت رسید، به عقب آورده میشود.
قرائت زیارت عاشورا برای رسیدن به شهادت
همرزمان و دوستان محمدحسین که در منطقه حضور داشتند، تعریف میکنند که هر وقت فرصتی دست میداد، محمدحسین به قرائت زیارت عاشورا میپرداخت و میگفت: «من دوست دارم مثل مادرمان حضرت زهرا (س) از پهلو مجروح شوم و به شهادت برسم.» که عاقبت در عملیات آزادسازی شهرکهای شیعه نشین نبل و الزهرا که بیش از چهارسال در محاصره داعشیها بود، با اصابت گلوله به پهلویش به شهادت میرسد.
همسر شهید میگوید: «آخرین باری که تلفنی با محمدحسین صحبت کردم، شب قبل از عملیات بود، به او گفتم من دیگر طاقت ندارم، خواهشاً دیگر کافی است، برگرد. گفت: «باید تحمل کنی، شاید دیگر اصلاً نیایم».
همان شب همسرشان خواب میبینند که به او میگویند شهید سراجی به آرزویش رسید، شهادت مبارکش باشد؛ شهید سراجی نیز در منطقه خوابی دیده بود که هم رزمش بعد از شهادت برای همسر ایشان تعریف میکند، او به هم رزمانش گفته بود: «در خواب دیدم بین بچهها لباس شهادت تقسیم میکردند، در انتها یک لباس که از ناحیه پهلو پاره شده بود، باقی ماند و من آن لباس را پوشیدم.»
چه زیبا خدا مزد اخلاص و مجاهدتهای محمدحسین را با شهادت در رکاب مولایش داد و سرانجام با عشقی که به حضرت زهرا (س) داشت، همان طور که دوست داشت با خدا ملاقات کرد و عاشقانه در خون خود غلتید؛ زمانی که خبر شهادت ایشان به ایران میرسد، یکی از اقوام تلفنی به همسرشان میگوید که محمدحسین مجروح شده و زمانی که همسرش به خانه مادر شهید مراجعه میکند متوجه شهادت ایشان میشود.
در رابطه با روزهای آخر قبل از شهادت، دوستان و همرزمانشان بیان میکنند که او بسیار کم حرف شده بود و در زمانهایی که وقت آزاد داشتیم میدیدیم که ایشان روی یک تپه و دور از همه مشغول قرائت زیارت عاشوراست و مدام این اتفاق تکرار میشد.
همسرش میگوید: «من میدانستم که محمدحسین شهید میشود، اما زمانی که خبر شهادتش را شنیدم شوکه شدم و وقتی که پیکرشان برگشت و در اولین دیدار تنها از او خواستم که مراقب فرزندانمان باشد همانطور که قبل از شهادت به من این قوت قلب را داده بودند.»
وی وصیتی که به همسرشان داشتند بیشتر درخصوص فرزندانشان بود و تاکید داشتند پسر کوچکشان دروس حوزه علمیه را طی کنند و جز عالمان شوند و پسر بزرگشان تحصیلات دانشگاهی را ادامه دهند.
مراسم تشییع شهید نیز به گونهای بود که از حرم حضرت معصومه(س) تا گلزار شهدا جمعیت فراوانی حضور داشتند. بیشتر آنهایی که برای مراسم شهید مدافع حرم آمده بودند از جوانان بودند؛ جوانانی که نه انقلاب را دیدهاند و نه جنگ را درک کردهاند، اما معنای ایثار شهدای مدافع حرم را خوب میدانند.
محمدحسین لایق شهادت بود
محمدحسین بعد از بدرقه مردم شهیدپرور درگلزار شهدای علیبن جعفر(ع) به خاک سپرده شد. دوستان و آشنایان محمدحسین همواره بیان میکنند که محمدحسین لایق شهادت بود و حیف بود او طوری دیگر به دیدار خدای خود برود.
یکی از دوستان محمدحسین نیز در خاطره جالبی میگوید: «اوخر پاییز سال ۹۴ بود که صبح زود برای اعزام به منطقه رزمایش بزرگ بسیج، در گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم تجمع کرده بودیم. پس از عبور از قبور مطهر شهدا و قرائت فاتحه، به قسمت انتهایی گلزار رسیدم که دیگر قبر شهیدی آنجا نبود. دیدم محمدحسین سراجی در جایی نشسته و در حال قرائت قرآن است. به شوخی گفتم: اخوی، این محلی که بالای سرش قرآن میخوانی، قبر هیچ شخصی نیست. او هم مثل همیشه تبسمی کرد و پاسخ داد: «به زودی یک نفر در اینجا دفن میشود.» این ماجرا گذشت و آن روز به محل رزمایش رفتیم، اتفاقاً در روز پایانی رزمایش باران سختی گرفت و دیدم محمدحسین کاورش را به تن یکی از بسیجیانی میکرد که از استان دیگری آمده و سردش شده بود.
همسرش در سخنانی بیان میکند: «بهمن ۹۴ پس از شنیدن خبر شهادت محمدحسین، مدتی از این خبر شوکه و ناراحت بودم و حتی در مراسم تشییع شهید نیز نتوانستم شرکت کنم. تا این که یک روز برای فاتحه خوانی و ادای احترام به مزار شهدای مدافع حرم، سراغ قبر شهید سراجی را گرفتم و با کمال تعجب دیدم محمدحسین در همان محلی که روز رزمایش به من نشان داده بود، دفن شده است.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: قم سوريه سپاه پاسداران شهید مدافع حرم استانی سیاسی استانی اجتماعی حماسه 9 دی استانی ورزشی ناحیه پهلو شهید سراجی حضرت زهرا مدافع حرم علی بن آن روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۰۲۲۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک مرزبان در این شهر به شهادت رسید/ عکس
به گزارش خبرآنلاین، سردار محمد عارف سپهری در گفتوگو با تسنیم در کردستان، اظهار داشت: مرزبان استوار دوم " جلال اعتماد" که چند روز قبل به همراه شهید "فرزین بلیان" در هنگ مرزی بانه مجروح شده بود، به شهادت رسید.
فرمانده مرزبانی استان کردستان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی و تسلیت شهادت به خانواده این شهید والامقام، بر ادامه راه شهدا تاکید کرد.
۲۳۳۲۳۳
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902631